روزی که ایده خوشحالم به سرم زد رو کاملا یادمه...
گفت: مهران نگران فلانی هستم. هرشب ساعتها گریه میکنه. حالش خیلی خرابه. دلم برا بچه هاش میسوزه...
گفتم: بهش زنگ میزنم! مرسی که گفتی.
به دوست مشترکمون زنگ زدم و یه عالم گوش دادم و دلداری. حالش که بهتر شد گوشی رو گذاشتم ولی میدونستم فردا هم همینه...
خیلیهای دیگه هم همینن.
۳ هفته همه خونه نشین بودیم بخاطر کرونا. بچه و همسر و استرس و نگرانی توی خونه جمع بودن.
با ۶ زن حرف زدم.
بعضی دوستان ده ساله، بعضی رو تازه میشناختم.
گفتم حاضرین کلاس انلاین بذاریم که حال و هوای هموطنانمون بهتر بشه و یه تبلیغ کوچیک هم برای کار شما.
با عشق قبول کردن.
اسمشو گذاشتم خوشحالی در سختی.
شروع کردیم.
ماههای اول بیش از ۶۰ ساعت کار میکردم. در کنار کار اصلیم...
سخت بود!
ولی دریافت پیامهای پیاپی مادران مستأصلی که چشم انتظار کلاس بعدی بودن، دیدن افرادی که عاشقانه میبخشیدن، حمایت، ساختن و بزرگ کردن بیزینسهای زنان مهاجر، عمیقا خوشحالم می کرد.
قرعه به نام من افتاده بود.
طی ۱۵ ماه تلاش بیوقفه معلمین عزیز، همفکریشون و همدلی همراهانی که از راه دور میشناختمشون گروه بزرگتر شد. بیش از ۱۰۰۰۰ ساعت کلاسهای مختلف به زبان فارسی داشتیم. نزدیک به ۱۰۰ معلم مختلف اومدن و رفتن. ساعتهای زیادی خوشحالی رو به خانواده بزرگمون هدیه دادیم.
به عقب که نگاه میکنم، میبینم چه زیبا خوشحالی رو در سختی پیدا کردیم.
با همراهی، با همدلی، با درک متقابل چالشهای همدیگه.
عمیقا خوشحالم از پیشرفتمون.
عمیقا خوشحالم از داشتنتون در کنارم
عمیقا خوشحالم که قرعه به نام من افتاد.
خوشالند جایی هست که آموخته هامون رو به زبان خودمون به دیگران آموزش بدیم. جایی که فرهنگمون، زبانمون، هنرهمون رو به علاقمندان چه به فارسی، چه به انگلیسی آموزش بدیم. به ما بپیوندید. به دوستان مهاجرتون درباره ما بگید، تدریس کنید، یا معلمین مهاجر رو حمایت کنید.
